امیرحسینامیرحسین، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 10 روز سن داره
روزشمارعشق ماروزشمارعشق ما، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه و 27 روز سن داره

امیرحسینم اجابت یک دعا

شمال

1393/6/24 13:09
نویسنده : مامان وبابا
927 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

نبودیم رفته بودیم شمال

یه سفر5روزه

از جاده هراز رفتیم

ویلامون جایی بین و نوشهر و رویان بود

هوا (به جز روز اول) خیلی خوب بود

باقی میگفتن گرمه ولی برای من خیلی خوب بود

من عاشق هوای شرجی ام وگرماشو هم میتونم تحمل کنم به شرطی که افتاب مستقیم نداشته باشه

واااااااااااااااااای این میشه هوای محبوب من

من کلا با نورافتاب مشکل دارم هرجا افتاب نباشه عالیه

رطوبت و هوای ابری و جنگل و دریا و ................اوووووووووه

من اگه روزی قرار باشه جایی به جز تهران زندگی کنم حتما میرم یکی از شهرهای شمالی یا کیش

پسرک هم مثل همیشه خوب بوداقاااااااااااااااا

(((وباز مثل همیشه مشکل غذا خوردن (مامان بمیره برات))))

خیلی خوش گذشت

**تو مسیر رفت صبحانه رو صبح نسبتا زود تو امام زاده هاشم خوردیم هواسرد بود

مامانم دیر کرده منم حوصله ام سر رفته دارم از ماشین بالا میرم!!!

عاشق شن بازی فقط نمیدونم چرا فکر میکردی این شنا خوردنی ان!!!

اون بالا هوا خوبه عشقم؟؟؟

 

 

 

 

 

گاری سواری

رفتی اون بالا چیکار

 

 

 

پسندها (2)

نظرات (11)

مامان نیما
24 شهریور 93 14:03
سلام جوجو...خوبی؟خوبید؟ دیگه آخر شهریورو گردشاااا به به حسابی خوش گذشته اونم شمال که دل مارو بردین... شن بازی هم که خوش میگذره عکست کنار گلها ناناز شده خوش باشید
مامان امیرحسین
24 شهریور 93 23:34
سلام عزیزم.اسکیموی خوشمل من چطوره؟همیشه به گردش وتفریح باشید.به به چه جای باصفایی شمــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــال ای جانم گل کنار گل چه خوشگل شده گل پسری انشالله همیشه شاد وسلامت کنار باشی. راستی قالب جدیدتون مبارک
مامان امیرحسین
25 شهریور 93 12:28
آرزوتوازخدابخواه،بعدآیه زیروبخون:بسم الله الرحمن والرحیم لاحول ولاقوه الابالله العلی العظیم،اگه دوست داشتی این پیاموبه 9نفربفرست آرزوت برآورده میشه ان شالله،باور نمیکردم واقعاقبول شد موفق باشید
bahr
25 شهریور 93 13:29
salam.ramz ghabliye ya avaz shode?
مامان وبابا
پاسخ
سلام عوض شده دوستم میفرستم برات
مامان عرشیا
25 شهریور 93 23:47
سلام ...شیطون بلا...معلومه اب وهوای شمال بهت میسازه.که صورتت گل انداخته.مامانت هم حسابی برات لباس گرم اورده...مشخصه که حالت توارتفاع هاخیلی خوبه...نانازشدی...بوووووس
مامان عاطفه
31 شهریور 93 10:12
ای جانم عزیزممممم قربونت برم من با این عکسای خوشگلت خدا حفظت کنه گل پسری... ایشالا همیشه خوب و خوش و خرم باشی امیر حسین جان.... خانمی شما هم خسته نباشی
مامان عاطفه
31 شهریور 93 10:15
منم رمزززززززززززز.....
مامان بابا
2 مهر 93 18:18
سلام پسر مامان و بابا خوش می گذره ان بالا بالاها سیر می کنید می بینم که مثل پسر ما عادت به زمین نداری.پاییز خوبی داشته باشی
مامان آرتین
3 مهر 93 23:13
خوش گذشت سفرتون کوچولو؟ ای جان ک رفتی بالای ماشین طفلی مامانت چه دلی داره امیدوارم همیشه خوش باشی من رمز ندارم هااااااااا
مامان بابا
24 مهر 93 21:03
چرا خبری ازت نیست مامان ان شاالله که سلامت باشین و پاییز خوبی داشته باشین
مامان نیما
2 آبان 93 14:36
سلام امیرحسین خان... خوبید؟ تولد مامانت مبارک باشه دوست جونم تولددددددددددددددددددت مبارک انشالله سال های سال در کنار عزیزانت شاد زندگی کنی. کوچولو امروز پسر خوبی واسه مامانی باشی... حالا چیکارا کردی؟؟
مامان وبابا
پاسخ
سلام دوست مهربونم ممنون که به یادم بودی خوشحالم کردی نیمارووببوس حتما سر فرصت یه پست از تولد(ها)میزارم بازم ممنونم