سفر دوروزه(23هفته 2روز)
سلام به امیرحسینم
چه خبر مامان
خیلی وقته دکتر نرفتم( اخه رفته سفر)تا صدای قلبتو بشنوم
از١٩هفته هم سونو نرفتم
خلاصه دلم برات تنگ شده
روزیکشنبه با خانواده مامانی رفتیم یه ویلا تو اوشان
بابایی خیلی اروم و با احتیاط رانندگی میکرد
هوا هم خیلی خوب بود دوشب و سه روز اونجا موندیم
وشما حسابی مامانو نگران کردی
نمیدونم اب و هوا بهت ساخته بود یا میخواستی منو اذیت کنی
تکون خوردنهات خیلی کمترشده بود
منم همش دلواپس بودم
همینکه برگشتیم خونه دوباره مثل قبل شیطونی میکردی
امان از دست این گل پسر
میدونه جونم بهش بنده هی سربه سرم میزاره
دیروز عصرهم بابابیی و خاله ها رفتیم سینما
هیس دخترها فریاد نمیزنند
خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم
خیلی منو درگیر کرده بود
تا اخرشب حالم گرفته بود
به نظرم فیلم خوش ساخت و خوبی بود
البته بهتربود من نمیرفتم چون خیلی تو این شرایط روم تاثیر گذاشت
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی