امیر حسین
سلام به پسر عزیزم
سلام به امیرحسینم
ازاون روزی که متوجه شدم که باردارم طبق محاسبات خودم فهمیدم که حدودای روز اربعین دنیا میای
وقتی هم بابایی پیشنهاد اسم امیرحسین رو داد به خاطر تقارن با چنین روزی این اسم بیشتر به دلم نشست
بعدشم که مشکل انفباض و درد و تهدید به زایمان زود رس و نذر ختم دو دوره ی ٤٠روزه ی زیارت عاشورا
و روزای محرم همه باعث شدن که این اسم رو با جون ودل بر ات انتخاب کنم
تواین چند روز وقتی اطرافیان فهمیده بودن ما چه اسمی برای شما انتخاب کردیم عکس العمل های متفاوتی نشون میدادن
اغلبشون میگفتن این اسم قدیمیه اسم های امروزی تر انتخاب کنید
یا میگفتن این اسم تکراریه و بچه فلانی هم اسمش امیرحسینه
مخصوصا خانواده بابایی نمیدونم چی باعث شده بود فکرکنن ما یه اسم خاص تر قراره انتخاب کنیم
شاید دلیلش این بود که من قبلنا درباره اسمهایی مثل (رادمان و رادین و سامیار و ایلیا و پرهام و کسری و...)زیاد صحبت کرده بودم واونامنتظربودن من یه اسم تو همین مایه ها انتخاب کنم (البته خوب من این اسمها رو هم دوست دارم)
ضمناهمه انتقادا و نظرات درکمال احترام بود و فقط درحد پیشنهاد بود
خلاصه مامانی من و بابایی تصمیم خودمون رو گرفتیم
ما اسمی بهتر و شایسته تراز این لایق شما پیدانکردیم
دوست دارم روزی برسه که تو به اسمت افتخار کنی
وحتما تمام تلاشمو میکنم که چنین اسمی تو زندگیت باعث افتخار ت باشه