حرف های اخر
سلام به زندگی
خیلی هیجان دارم
کمتر از3/4 ساعت دیگه بایدبرم بیمارستان
این اخرین پست من قبل از تولد پسرخوبمه
پسرم دوستت دارم
فردا قراره چشمان زیبات به این دنیا باز بشه
خدا بنده هاشو در سختی افریده
نمیگم اینجا خیلی خوبه نه
ولی بدون من و پدرت تمام توانمون رو برای زندگی تو به کار خواهیم گرفت تا تو خوب و سالم و اسوده باشی
دلم میخواد ساعت ها برات بنویسم
یک عالمه حرف نگفته دارم
باشد به هنگام دیدارمان
بدان که دلتنگ چنین روزها و ساعتهایی خواهم شد
بارالها
خدایا من تو رویاهام هم نمیتونستم چنین لحظه ای رو تصورکنم
ولی توبرام ساختیش
درتوان من نیست حمدو شکر چنین نعمتی
زبانم قاصر و عقلم ناقصه ازشکر نعمتت
تنها میتوانم بگویم بارالها هزاران بار شکرت
خودم و کودکم رو به لطف بیکرانت میسپارم
وبا چشمان بسته خود را به اغوشت می اندازم
میدانم که بهترین نگه داری
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی