امیرحسینامیرحسین، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 25 روز سن داره
روزشمارعشق ماروزشمارعشق ما، تا این لحظه: 15 سال و 6 ماه و 11 روز سن داره

امیرحسینم اجابت یک دعا

بی بی چک

1392/5/23 11:16
نویسنده : مامان وبابا
1,236 بازدید
اشتراک گذاری

سلام مامانم

امروز میخوام از روزایی که با تو داشتم تا الام بنویسم

روز اولی که فهمیدم شما تودلمی بگم

پنج شنبه ٩٢/٢/١٩

مثل همیشه من ظهر تومیدون شهدا منتظربابایی بودم تا بیاد دنبالم بریم خونه ی مامان فاطمه

اون طرف خیابون یه داروخونه بود با اونکه خاطره بدی از بی بی چک داشتم ولی ....

رفتم یه بی بی چک خریدم

بابایی اومد ومن سوار ماشین شدم ورفتیم خونه مامان فاطمه

ساعت ٢:٣٠باعمه مریم رفتیم خرید

میخواست بره النگوهای دختراشو عوض کنه و برای همسرش هدیه روز مرد بخره

بعداز خرید برگشتیم دوباره خونه ی مامان فاطمه

رفتم طبقه بالا دستشویی دراوج نا امیدی ازش استفاده کردم

چندلحظه بعد

دوخط کاملا قرمز

شوکه بودم  اصلا نمیخواستم باورکنم

اخه قابل باورنبود

بابایی تو حیاط داشت باسیمان درز سنگهای حیاط رو میگرفت

صداش کردم اومد بالا اول گفت چی شده میخوای کادویی که برای روز  مرد برام گرفتی بهم نشون بدی

فکرمیکرد منم مثل عمه مریم براش کادو روز مرد خریدم

ولی وقتی بی بی چک رو نشونش دادم

با همون دستای کثیف نشست روزمین

اونم شوکه شده بود

هردومون به همدیگه نگاه میکردیم

نمیدونستیم الان باید چیکارکنیم

بخندیم گریه کنیم

اصلا چی شدکه اون بی بی چک مثبت شد

لرزش دستام /اشک تو چشمام /نفسهای تندتند/راه رفتنهای بدون دلیل

نمیدونم چه جوری حالموتوصیف کنم برات مامانم

خوش اومدی عزیزم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

بابایی
22 مرداد 92 18:08