ماجراهای من و تولد مامان بزرگم
اول کیک تولد رو ببینید........این شکلی بود
بگووو خوووووووووووب
بعد برام یه خال هندی گذاشتن
مامانم هی میگفت قربون پسر سیاه سوخته ام برم من........
بعد گفتن بیا لپت رو خوشکل کنیم
هی انگشت بود که تواین کیک فرومیرفت
اونم فقط برای خوشکل کردن من..........
بعد دیدن به هیچ طریقی دلشون خنک نمیشه
منو به این روز دراوردن
اقا تا اخر مجلس من ترس اینو داشتم که به جای کیک اصلی خورده بشم
اتفاقه دیگه.........
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی